افسردگی
افسردگی چیست
وقتی پنج یا بیشتر از علایم زیر، حداقل در دو هفته در یک فرد دیده بشه و عملکرد اون فرد مختل شده باشه باید به یک متخصص (روانشناس،روانپزشک)مراجعه کنه و از شون کمک بخواد ،حالا ببینیم این علایم چی هستند و چه طوری خودشونو نشون میدن.
علائم افسردگی
اولین علامتی که خیلی باید بهش دقت کنید،خلق افسرده و فقدان علاقه یا لذته که دیگه فرد احساس میکنه هیچ چیزی تو زندگیش وجود نداره که بتونه ازش لذت ببره
کاهش وزن بدون دلیل،یا افزایش وزن بدن …
بیخوابی یا پر خوابی در اکثر روزها
خستگی و فقدان انرژی
احساس بی ارزشی و افکار مکرر مرگ و یا حتی اقدام به خودکشی،کاهش تمرکز و کاهش توانایی فکر..از علایمی افسردگی به حساب میاد.

آیا افسردگی یک بیماری نادر است؟
افسردگی اونقدر شایع و همه گیر است، که به سرماخوردگی روانی ازش یاد میشه،شیوع بسیار بالایی داره و در زنان ۱.۵ تا ۳ برابر نسبت به مردان شایع است.
ایا افسردگی قابل درمان است؟
اگر علایم افسردگی و بشناسیم، و زودتر در خودمون تشخیص بدیم، بنا بر این که افسردگی در چه مرحله ایه و بر حسب تشخیص متخصصین ، قابل درمان است،گاهی دارو درمانی، گاهی روان درمانی و گاهی هر دو با هم میتواند به شما کمک کند ، که از شر این بیماری خلاص شوید… افسردگی برخلاف باور عموم، یک بیماری غیر قابل درمان نیست، واگر زود بجنبید میتونید زودتر و بهتر از شر این بیماری خلاص بشید.
درمان افسردگی
اولین قدم برای درمان افسردگی، تشخیص افسردگی است و این که فرد متوجه این امر بشود و قبول کند که افسرده شده است. در قدم بعدی صحبت با دوستان مطلع در موارد خفیف میتونه مفید باشه. موارد حادتر مراجع به روانشناس و مشاور و درصورتی که روانشناس و مشاور تشخیص بدهد، توصیههای دارویی و دارو درمانی تجویز میشود. در موارد حاد رجوع به روان پزشک لازم است.

افسردگی مزمن و خفیف
دیس تایمی یا افسردگی مزمن و خفیف نامیده دارای شدت و نشانههای کمتری نسبت به افسردگی دارد.
این اختلال،میتواند مدت زمان طولانیتری، اغلب دو سال یا بیشتر به طول بینجامد. البته بیمارهای افسردگی مزمن و خفیف هم میتوانند از افسردگی هم رنج ببرند.
دپرس نشوید
در موارد عمومی زمانی که فرد در جامعه فعال است، مشغول کار است و در جمعهای دوستانه خود شرکت میکند. بازیها و ورزشهای گروهی را دوست دارد، و به آن میپردازد و در کنار فعالیت روزمره فعال خود، مطالعه مفید هم دارد، کمتر به دپرشن مبتلا میشود.
در این قسمت یک مورد بالینی با نام مستعار که اخیرا به روانشناس مراجعه کرده برای شما گزارش شده است:
گزارش بالینی مربوط به افسردگی
چند ماهی میشه که کتایون دیگه کتایون قبل نیست، کتایون هرروز قدم میزد و عاشق آشپزی بود از اینکه با دوستش وقتشو بگذرونه و خاطراتشونو مرور کنن لذت میبرد، یه وقتایی این طور که خود کتایون برام تعریف کرده، دور هم جمع میشدن و از فیلم و کتابی که اخیرا خونده بودن گپ میزدن، وقتی کتایون و واسه اولین بار دیدم خوابش زیاد شده بود ،بیشتر از قبل میخوابید و کمتر لذت میبرد،کم تر غذا میخورد و بیشترین چیزی که کتایون و پیش من کشونده بود بی انرژی بودنش بود،کتایون واسه انجام کارهایی که قبلا ازش لذت میبرد انرژی نداشت،وقتی از خاطرات گذشتش و از کارایی که لذت میبرد، حرف میزد یه غمی تو چشماش بود که انگاریه چیزی توی چشماش داشت بال بال میزد و التماس میکرد که من و ببین کتایون،من و ببین خانم روانشناس…

خیلی طول نکشید، که متوجه شدم کتی افسرده شده ،افسردگی قاتل خاموشیه، یهوویی میآید ،و سایهاش سنگینه.در مواجهه با آدمایی شبیه به کتی مدام به این فکر میکنم کاش زودتر این علایم و میشناختیم و زودتر از این رخوت نجات پیدا میکردیم…
چرا افسرده میشیم؟
راستی آدما چرا افسرده میشن ؟اصا این افسردگی کجا بوده تا حالا؟؟ا فسردگی شبیه به سایه ایه که پشت سرماست منتظره که بهش این فرصت و بدیم که وارد ما بشه،افسردگی خوشبختانه اونقدرا قدرت نداره که بتونه بی اجازه ما رو تسخیر کنه، و همین موضوع باعث میشه که ما ها، یه فکری به حال این سایه بکنیم، راههایی که باعث میشه، این سایه از ما دورتر و دورتر بشه رو یادبگیریم و علایم ورود سایه به درونمونو بشناسیم و سریع بیرونش کنیم…
افسردگی وقتی میاد سراغمون که ما به جای اینکه بلد باشیم، با خشممون از اتفاقهایی ک موجب ناراحتیمون میشه، مقابله کنیم، خشممون رو درون خودمون میکشیم و توی خودمون خفه میکنیم، درست عین یک زود پز که همهی بخارو درون خودش نگه میداره، وقتی نمیدونیم باغم از دست دادن رابطه هامون، اطرافیانمون چیکار کنیم معمولا این موقعها سایهی افسردگی خیلی گوش بزنگه و اما دست که بیاد سراغمون، غمها ،دردها جزیی از زندگیه ما آدم هاست، غمها به اندازهی شیرینیها و خوشیها،ت وی زندگیمون سهم دارن فقط باید بلد باشیم چه طور تو بازیه زندگی خوب بازی کنیم…
رفع افسردگی
چه طور از موانع عبور کنیم، چطور از غمها و دردهامون عبور کنیم و توی غمها و لحظات غم بارمون گیر نکنیم و افسرده بشیم. هر وقت غمی به سراغتون اومد اغوشتون رو به روی غم باز کنید، بدون اینکه خودتون رو سرزنش کنید، غم اصیل رو تجربه کنید!!! تا بتونید به مرور به پذیرش برسید. از غم فرار کردن و خفه کردن غم و غصه سایهی افسردگی و خبر میکنه.افسردگی جزیی از زندگیه ما نیست،جزیی از جریان زندگی نیست، افسردگی ناشی از نابلدی ما در مدیریت خشم و غم ماست در مواجهه با بحرانها،،،مواظب روحمون باشیم که خش برنداره ..در موضوعات آتی راه هایی را خواهم گفت که به شما کمک میکنه، از این سایه دور بمونید …
رعنا هاشمی
روانشناس بالینی
انستیتو روانپزشکی تهران
منبع:راهنمای تشخیصی و امارب اختلالات روانی_Dsm-5