صفحه اختصاصی، شیوا شمشکی
شیوا هستم، دختری در تکاپو و آرزوی سپیدیها، چرا که هر زمستان دوباره کودک میشوم و مثل پنج سالگی از ستیغ کوه آنجایی که خورشید روی کوه را میبوسد. سر میخورم و تا دامان پر مهر کوه پایین میآیم. سپیدی ذهنم را که آرامشی ژرف در من با خودم و هستی ایجاد کرده است، را وامدار برف و اسکیام. اسکی از گامهای سست کودکیم تا گامهای مقتدرانه مربیگری امروزم، گفتگویی بوده و هست بین من و برف . گفتگویی کم حرف، ولی پر هیاهو.
هرچند مثل همه دهه شصتیها پس از سرخوشیهای دبیرستان وارد دانشگاه شدم و در رشتههای کارشناسی مدیریت صنعتی و کارشناسی ارشد مدیریت بازرگانی فارغ التحصیل شدم. ولی حال ذهن جستجوگر و ماجراجویم مرا به سمت و سوی گردشگری فرهنگی سوق داده است تا گردش در این کهنبوم و بر فرصتی برایم رقم بزند، که هرساله وقتی زمستان سپید و برفش میگذرد. بهار و تابستان و پاییز در جای جای این سرزمین پهناور بتوانم سپید دیدن را که در خود آرامشی نهفته دارد، به جای سپیدی برف برای مردمم به ارمغان ببرم.
